دانشجوي گوشه گيري است !
دانشجوي گوشه گيري است !
(خاطره ای از سرلشكر خلبان عباس بابايي)
براي گذراندن دورة خلباني در آمريكا طبق مقررات دانشكده مي بايست هر دانشجوي تازه وارد به مدت دو ماه با يكي از دانشجويان آمريكايي هم اتاق مي شد .
ظاهراً هدف ، تسريع در يادگيري زبان انگليسي بود ؛ ولي همنشيني با جوان آمريكايي پرشور و شر، آن هم با بي بند و باري هاي اخلاقي و غربي ، براي شخصيتي مثل عباس خيلي آزار دهنده بود.

هم اتاقي او در گزارش به افسران ارشد پايگاه از ويژگي ها و روحيات عباس مي نويسد :
« او ، فردي منزوي و در برخوردها ، نسبت به آداب و هنجارهاي اجتماعي بي تفاوت است .
در طول شبانه روز بارها و بارها به گوشه اي مي رود و با خودش حرف مي زند (منظور نماز مي خواند و نيايش مي كند) و از نوع رفتار او بر مي آيد كه نسبت به فرهنگ غرب ، موضع منفي دارد و شديداً به فرهنگ و سنت ايراني پاي بند است »
« او ، فردي منزوي و در برخوردها ، نسبت به آداب و هنجارهاي اجتماعي بي تفاوت است .
در طول شبانه روز بارها و بارها به گوشه اي مي رود و با خودش حرف مي زند (منظور نماز مي خواند و نيايش مي كند) و از نوع رفتار او بر مي آيد كه نسبت به فرهنگ غرب ، موضع منفي دارد و شديداً به فرهنگ و سنت ايراني پاي بند است »
[ سه شنبه 26 خرداد 1394 ] [ ] [ داستانی ]